˙·٠•●♥اینجا همه چی در همه♥●•٠·˙
الهی اینترنتت اتیش بگیره اگه اومدی اینجا و نظر نذاشتی!!! :دی
| ||
|
یه روز که مهمون داشتیم برای خرید خونه انقدر از کارتم پول کشیدم كه وقتى رسيدم در خونه كارت بانكيم نشست رو پله، نفس نفس زنان گفت: تو برو، من چند دقيقه ى ديگه ميام..! یه روز حوصله م سر رفته بود زنگ زدم 118 گفتم: شماره ادیسون لطفا! اونم یه شماره بهم داد؛ منم به اون شماره زنگ زدم. اونم جواب داد و گفت: تیمارستان فارابی بفرمائید! رفتم از تو فریزر بستنی خواهرزادمو برداشتم خوردم بعد اومد گفت بستنیمو کی خورده؟؟ گفتن خاله ت! با حرص بهم گفت: خاله اگه یه بار دیگه بفهمم دست به بستنی من زدی یجور میزنمت فلج اطفال بگیری..! :|
شلوارت رو بکش پایین تا بیام منم دیدم تخت تو اتاق خالی هست رفتم کشیدم پایین و خوابیدم رو تخت! یه 10 دقیقه گذشت دیدم هی صدا میزنه آقای فلانی! منم صدا زدم اینجام! اومد زد زیرخنده گفت : چرا اینجا خوابیدی؟گفتم برو تزریقات نه اتاق انتظار! برگشتم دیدم پشت سرم 20 تا آدم رو صندلی نشستن و من 10 دقیقه داشتم براشون نمایش باسن مبارک میدادم!!!! خاطرات غضنفر-جلد 59 ام بچه که بودم زیادی کارتون میدیدم … واینم بگم از مردایی که سیبیل داشتن میترسیدم .. ۶سالم بود ..ی روز ی اقاهه که خیلی ترسناک بود جلوم نشست گف سلام خانوم کوچولو منم از ترسم گفتم من گوشتم تلخه بد مزه س منو نخور بعد یهو خودمو انداختم رو زمین گفتم من مردم !! یارو انقد خندیده بود اشکش درومده بود !!!!!!!!! تو بچگیامم ادم نبودم !!! اینجوری که برنامه کودکا پیش میرن تا چند وقت دیگه مجری میاد به بچه ها میگه:
آخرشم خودش با بچه ها درگیری ناموسی پیدا میکنه :D مگه دست زدن خالی چشه؟!؟!؟!؟! اونروزی رفته بودم شرکت پسر عمم(نه که مال خودش باشه اونجا کار می کنه) گفت توسالن بشین من ده دقیقه دیگه میام. اقا ما نشستیم یه نفرم بغل دست من نشسته بود. این ندید بدیدا هم صندلی هاشون رو تازه خریده بودن هنوز نایلون روشو نکنده بودن. من خواستم بالاتر بشینم که یه دفعه یه صدای بدی از صندلی اومد. بغل دستیم هم فک کرد اون صدا از من بوده هی چپ چپ نیگا میکرد. منم خواستم که سوتفاهم رو برطرف کنم هی خودمو رو صندلی اینور واونور کردم اما لا مصب صدا نمیداد. یاروهم وقتی دید من دست از تلاش برنمیدارم اومد گفت اقا فهمیدم صدای صندلی بود بیخیال شو صندلی روپاره کردی از بس اینور واونور رفتی.ولی از تلاش وهمتم کلی تعریف کرد. :| آقا ﻣﺎ ﯾﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ ﺍﯾﻨﺎ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﺍﺭﻥ ﺳﻪ ﻗﻠﻮ !!!! ﯾﻌﻨﯽ ﻻﻣﺼﺒﺎ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﮐﭙﯽ ﭘﯿﺴﺘﺸﻮﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻧﻢ ﺍﻋﺘﺮﺍﻑ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻪ ﺗﺸﺨﯿﺼﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ!!!!! ﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻧﻮ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﻔﺖ ﻣﯿﺒﺮﻩ ..... ﺣﺎﻻ ﺍﺳﻤﺎﺷﻮﻥ: ﭘﺮﻭﺍﻧﻪ ﭘﺮﯾﺴﺎ ﭘﺮﯾﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﺮﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻦ ﭘﺮﯼ !!!! ﮐﻼ ﻣﻠﺘﯽ ﺭﻭ ﺳﺮﮐﺎﺭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ...... ﺣﺎﻻ ﭼﻨﺪ ﻭﺥ ﭘﯿﺶ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﮐﻨﻪ ﻣﻨﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﻪ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﻌﺪﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﯾﮑﯿﺸﻮﻥ ﮐﻪ ﻋﺮﻭﺳﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﺗﺒﺮﯾﮏ ﮔﻔﺘﻢ *_* ﺣﺎﻻ ﺍﯾﻦ ﻫﯿﭽﯽ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﻣﯿﮕﻢ ﻓﮏ ﮐﻨﻢ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﻣﺎﺩﻩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺗﺎ ﺩﻩ ﺑﯿﺲ ﺳﯽ ﭼﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺭﻭ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺧﻪ ﺍﯾﻨﺎ ﮐﻪ ﺍﺻﻼ ﺑﺎﻫﻢ ﻓﺮﻕ ﻧﺪﺍﺭﻥ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﺧﺎﮎ ﺗﻮ ﺳﺮﺕ ﺑﭽﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﻧﺼﻔﻪ ﺗﻮﻩ ﺭﻓﺘﻪ ﯾﻪ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﺎ ﺩﻭﺗﺎ ﺯﺍﭘﺎﺱ ﺗﻮ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﭘﻨﭽﺮﺷﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﮕﯿﺮﯼ! پسر: خداحافظ واسه همیشه دختر: برگرد عزیزم پسر: بااااشه . . . دختر: درو یادت رفته بود ببندی؛ :)) ببند بعدش برو :))) |
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |